بیوگرافی مسعود دامغانی - مدرس وایرال

محسن این رشته رو چون رشته پر خطریه به کسی پیشنهاد می کنه؟ مخصوصا خانواده درجه یک خودت؟

صد در صد الان راه هم بری خطر داره دیگه اگر بخواد برات یه اتفاق بیوفته میوفته، بعد خوب آدما هم اومدن در این دنیا که به چالش کشیده بشن و نیومدن که همینجوری صاف زندگی کنند، صاف برن و صاف بیان همچین چیزی مگه ممکنه اتفاق بیوفته.

همچنین در زندگی اگر چالشی نباشه و بالا پایینی نباشه مثل ضربان قلب میمونه دیگه که اگر بالا پایینی نداشته باشه و صاف بشه دیگه زندگی تمومه.

یه حاشیه ای داشتید یه چند وقت پیش با امیر علی اکبری قضیه دقیقا چی بود؟

داستان نبود واقعیت بود، والا خوب امیر داداش ماست قهرمان عزیزیه ما هم احترامشون رو داریم همیشه، و خوب قضیه اینطور بود که آقای اکبری خودشون یه پیشنهاد  بازی داده بودن که کی می تونه با من مسابقه بده و ۳۰ ثانیه مسابقه رو جلوی من دووم بیاره. منم ایران نبودم دیگه بعد از یه تایمی دو سه ماهی برگشتم ایران وضعم اوکی کردم حالا اون ویدئو رو منتشر کردیم و ایشون رو دعوت به مبارزه کردم و ما هیچگونه دشمنی یا خصومتی هم با هم نداشتیم این چالش چالشه ورزشیه و در تمام دنیا همین هست.

الان هم علی اکبری رو به این چالش دعوت میکنی؟ من هر کسی که بخواد در خدمتش هستم اصلا بحث آقای اکبری نیست ولی خوب هر کسی که بخواد من در خدمتش هستم بازیه دیگه یه سرش برده یه سرش باخته و من کلا عاشق چالشم.

یعنی اینکه علی اکبری ترسیده بیاد با تو؟ نه ترسی که نداشته کسی که وارد این ورزش میشه اینو بدونید ترسی که نداره اونم شرایط خودشو داشته دیگه حتما دلایلی داشته که برای مبارزه نیومده.

این ورزش از کجا شروع شد؟

از سال ۸۱ یا ۸۲ بود من یه پسر عمو دارم آقا رضا واقعیتش ما با هم سر خیابونمون یخ در بهشت می فروختیم بعد من هم خیلی عاشق دعوا بودم  و خیلی دوست داشتم که همیشه دعوا کنم یه باشگاه تو اون خیابون بود ما از پنجره زیر زمین می‌ رفتیم نگاه می کردیم یه پسره بود به اسم حسین یوسفی ارشد اون باشگاه بود.

ما با پسر عموم شرط بستم گفتم من اینو می زنم گفت بابا تو فقط ادعات میشه، چی میزنی، تو ذهنت فقط بالاعه بدنت جواب نمیده میکشت گفتم من اینو میزنم. بعد من اومدم پیش اون منشی باشگاه گفتم آقا من می خوام ثبت نام کنم تو کلاسی که این آقا هست گفت کدوم آقا گفتم این آقا که این ساعت میاد گفت آها کلاس استاد عیدی امیدیه آقا ما ثبت ناممون رو کردیم جلسه بعد دم در موندیم پسره اومد رفتم بهش حالت این طلبکارا گفتم آقا از این به بعد میای با من تمرین می کنی بعد همه خندیدن گفتم میای با من تمرین میکنی، خلاصه آقا سرتون رو درد نیارم تا ۶ ماه ما کتک خوردیم و با بغض خونه می‌رفتیم.

اون موقع محسن کردعلیوند نمی ترسید؟ ترس که نه واقعا من همین الانش هم عاشق زد و خوردم مثلا تمرین که می کنم تا یه حدی تمرین می کنم که واقعا اذیت بشم کلا راحتی رو دوست ندارم و کل زندگیم کسایی که با من در ارتباط بودند منو می شناسند می دونند  که من خودم رو از این چالش در میارم و چالش بعدی رو شروع می کنم و یک روز بدون چالش و سختی زندگی نمی‌کنم و من همیشه خودم رو در یک شرایطی قرار میدم که سختی توش باشه چون می دونم بعد از هر سختی راحتی میاد ولی من دوباره به جای اون راحتی سختی بعدی رو انتخاب می کنم و میخوام برم ببینم که تهش چی میشه.

جنگ و خون دوست داری؟

دیگه من عاشق این کارم

عاشق خونی؟ واقعیتش آره من کلا دوست داشتم برگردم به اون زمان که انسان های اولیه بودند و به اون شکل زندگی کنم خیلی اینطور زندگی کردن رو دوست داشتم. کوچیک که بودم میرفتم دعوا می کردم بعد دامادمون اتاق عمل کار می کرد یدونه تیغ بیستوری از این تیغ های اتاق عمل برام اورده بود با دو تا چوب بستنی من چسب کرده بودم و یه کاغذ براش درست کرده بودم و می رفتم دعوا می کردم دیگه بعد خون می دیدم عشق می کردم، داد می زدم و می خندیدم و با پسرعموم فرار می‌ کردم.

یکی از دوستات میگه یه بار ۵ نفر رو یه تنه زدی؟ درسته؟

آره اون برمی گرده به سال ۹۰ فکر کنم، والا داشتیم تو خیابون می رفتیم یه ماشین گیر داده بود به فوش کشی به ما منم یکم به فوش حساسم کلا دیگه دعوامون شد و من زدمشون و ۱ سال و نیمم دادگاه رفتم و دیه دادم.

پشیمون نیستی؟ نه دیگه قضیه ای هست که به زبان لری میگه که (یا وِ میدو نَرو یا دالکه دالکه نکو) حالا این قضیه اینه یا اینکه حالا شروع نکن یا شروع کردی تا تهش بمون من حالا واقعا نمی‌خواستم دعوا کنم بهشون گفتن آقا دعوا نکنید اما دیگه اونا اومدن دعوا و منم رفتم.

محسن الان هم دعوا می کنی؟ نه اصلا دعوا بده و اونم بچگی و جاهلیت بوده دیگه، البته می تونستم بگذرم ولی خوب واقعا نمی شد اونجا فوش دادن منم یکم مغزم رو این قضیه نمی کشه و دعوا شد ولی حالا دیگه انشالله پیش نیاد و مطمئنا هم نمیاد.

برگردی عقب همین ورزش رو انتخاب می کنی؟

صد در صد واقعا از نظر جایگاهی و از نظر اینکه حالا ورزشم توی کشور چه جایگاهی داره نه، ولی از نظر عشقی که به این قضیه دارم و واقعا با بدی و خوبی هاش من عاشق این ورزشم و من نمیتونم هیچوقت در یک ورزشی مثل دو میدانی یا بدنسازی باشم و من ساخته شدم برای این ورزش و باید زد و خورد کنم.

لذت تو چی می بینی؟

به نظر من بهترین لذت توی دنیا ورزش کردن و مبارزه کردنه.

لذت بخش ترین حس دنیا؟ تو یک کلمه؟

ناک اوت

محسن تا حالا شده توی رینگ باشی بهت فوش بدن؟ بعد اعصابت خورد بشه؟

من یک بازی داشتم چون رفیقم بود نمیتونم اسمشو بگم بعد یکی دوبار هم باهم بازی کرده بودیم یک بار برده بودم یک بار باخته بودم یک بار حقمو خورده بودن، اینطور بگم که فوش رو به زبون نیاورده بودن ولی من رفتم توی رینگ بازی ماقبل فینال انتخابی تیم ملی بود یک لحظه نگاه کردم کنار رینگ بالای پنجاه تا دوربین روی من گرفته بودن که من ناک اوت بشم که حریفم صد درصد منو می زنه و این یک نوع فوش محسوب میشه ولی توی دلشون. اما در نهایت من بازی رو بردم و نگاه کردم یک دوربین اونجا نبود به جز کوچ خودم که داشت عکس و فیلم می گرفت که من دستم بره بالا.

یک بارم توی تایلند خیلی رفتن روی مخت؟

آره یک حریفی داشتم اونم زیاد کری خونی کرد و بازیم سر کمربند بود، اما من بازی رو بردم و ناک اوتش کردم بعد جالبیش این بود بازی های که توی اون سازمان برگزار می‌شد شرط بندی بود. همه روی برد حریفم شرط بسته بودند چون قهرمان نامدارشون بود ولی یک پیرمرد ایرانی بود که روی من شرط بسته بود. بعد من زمانی که حریفم رو ناک اوتش کردم وقتی که از رینگ اومدم پایین دلار گذاشت زیر کش شورت بوکسم ‌که من حساب کردم دوبرابر پول فایت خودم بود. و این آقا انقدر خوشحال بود که من بردم، نمیدونم چقدر حالا شرط بسته بود روی من چون همه شرط روی حریفم بسته بودند.

ناک اوت رو محسن کردعلیوند تجربش کرده؟

صد درصد

موقع بازی میری اون دنیا برمی گردی درسته؟ آره دیگه هیچ جارو نمی بینی واقعاً.

بعد چه حسی داره؟ بستگی داره ناک اوتت کجا باشه یعنی اگه گیجگاهت باشه که بیهوش میشی و حافظه کوتاه مدتت رو از دست میدی و سیستم بدنت از دستت خارج می شه و عضلاتت سست می شه بعضی وقتا دندت می شکنه و نمیتونی نفس بکشی و خیلی سخته واقعا.

تا حالا کسی بدون پول اومده باشگات؟

آره من نوکرشونم هستم همین الان مقابل دوربین هم میگم کسی که شرایط مالی خوبی نداره از الان تا صد سال دیگه تا زمانی که من زندم و می تونم مربیگری کنم و این کار توی دستمه قدمشون روی جفت چشامه و اصلا پول معنایی نداره.

دوستات میگن اینستا میره رو مخت!؟چرا؟

روی مخم که بره نه، ولی خیلی جاها انرژی منفی رو می گیرم ولی از این گوش می گیرم از اون گوش می ندازمش بیرون، ولی چون نمی خوام توی راهی که دارم میرم درگیر حرف چند نفر که برای خودشون خوابیدن زیر پتو و بهم حرف می زنن بشم، چون ارزش نداره البته با اینکه ممکنه منظوری هم نداشته باشند.

چونکه ممکنه طرف توی زندگیش یک کامنت میزاره یا یک دایرکت میده همون لحظه یادش بره هیچ خصومتی هم نیست یا از روی حسادت یا هرچیز دیگه ای که باشه اما ما نباید درگیرش بشیم وگرنه زندگیمونو باختیم.

بی ادبیه ولی آره دیگه آدم توی مسیری که داره میره اگر قرار باشه واسه هر سگ ولگردی که پارس می کنه تو وایسی یک سنگ بندازی هیچوقت به مقصدت نمی رسی و باید با همه درگیر بشی، اما باید چشم و گوشتو ببندی و به مقصدت فکر کنی و روبه جلو حرکت کنی و اونطوری قطعاً به هدفت می رسی.

تا حالا تهدیدای خطرناک  شدی؟ 

آره زیاد، یک سری یک نفر می خواست منو با تفنگ آبکش کنه گفته بود اگر بگیرمت آبکشت می کنم.

توی ایران؟ بله از بچه های خودمون

پشیمون نیستی؟ نه عاشقی پشیمونی نمی شناسه.

رئیس جمهور بشی چیکار می کنی؟

من اصلا رئیس جمهور نمیشم.

نه فکر کن اگر رئیس جمهور بشی اولین کاری که می کنی چیه؟

کاری می کنم که جوون ها زندگی کنن و کاری می کنم که جوونا عمر زندگیشون الکی نگذره، مثل کشورای دیگه جوون ها جوونی کنن این مهمترین چیزه.

زمانی که ما درک این جمله رو داشته باشیم که جوان باید جوانی کند اینو می تونیم ساعت ها دربارش بحث کنیم که جوان چطوری می تونه جوانی کنه تا از شرایط مالی تا شرایط اقتصادی و همه چیش اوکی باشه.

خیلیا میگن محسن می خوریم تو رینگ؟! ولی ندیدیشون نه؟

نه ندیدم ولی نوش جونشون.

آخه خیلیا میگفتن محسن تو رینگ می خوریم؟ خب می گفتی نوش جونتون بخورید خوش مزست.

چرا از فوتبالیست ها بدت میاد؟

از فوتبالیستا بدم نمیاد چون رفیق زیاد دارم از رشته فوتبال ولی از سیاست کثیفی که پشت این ورزش قایم شده بدم میاد، یعنی اینکه یک رشته ای مثل کشتی بچه هاش چجوری دارن زحمت می کشن سالیان سال توی اردو هستن برو بیا آخرش هم پاداششون می شه ده تا سکه که همونارو هم نمیدن من خودم امسال سکه هامونو ندادن اعتراض هم کردم سریع بهم پیام دادن که این استوری رو حذف کن حذف کردم، و (میگه که وقتی زورت به یک کوه نمیرسه بشین و از سایش استفاده کن).

پرسپولیسی یا استقلالی؟

هیچکدوم من اصلا فوتبالی نیستم

تیم خیبر خرم آباد چی؟ آره اونم به خاطر اینکه اصالتمه ریشمه

میگن محسن خیلی راز و نیاز می کنه هر روز ساعت پنج صبح بیدار میشه دوست داری خودت دربارش صحبت کنی؟

والا راز و نیاز که بگی نماز خوندن باشه نه من نماز نمی خونم من فقط با خدای خودم با زبون خودم راز و نیاز می کنم با زبان لری.

میتونی یک تیکه از راز و نیازهات رو بگی؟ خدایا شکرت بابت تموم چیایی که به مه دادیه خدایا شکرت بابت تن سالم خدایا شکر که امروزم تونستیم نفس بکشیمو این میشه شکرگزاری واقعی همین که تو شکر گزار خدا باشی این میشه وگرنه این که بخوام آیه بخونم نه واقعاً.

شکرگزاریتون دلیه؟ آره من یک بیست دقیقه می شینم توی خلوت خودم توی باشگاه قبل از تمرینم قبل از اینکه کارامو شروع کنم همیشه هر روز این کارو می کنم ولی من عموماً صبح زود بیدار می شم یعنی موقعی که طلوع خورشید هست من بیدار میشم و خدارو شکر می کنم که می تونم با خدا ارتباط بگیرم من یه چیزی رو بگم من توی زندگیم هیچ کاری رو با فکر خودم انجام نمیدم و به خدا می‌سپارم.

یعنی نه اینکه من بی فکرم یعنی وقتی خدای بزرگ یک راهی رو برای من هموار می کنه و توی ذهن من می ذاره خواست اون بوده یعنی اونو باید بری حالا چه برم توی آتیش که حکمتش بوده یا اینکه برم کار خیری انجام بدم که اونم به هر حال صلاح و خواست اون بوده و من همیشه بهش احترام می ذارم.

محسن مدرک خیلی خوبی داره چرا نرفته کارمند یا مدیر بشه راحتم می تونی بری مدرکت هم تربیت بدنی بوده درسته؟

آره من ‌کارشناس ارشد آسیب شناسی ورزشی هستم حالا بورسیه دکترا هم هستم. ولی چون مردمو دوست دارم و مردم منو دوست دارند نمی رم.

واقعاً توی لایوهاتون دیدیم هیچکس هم بخاطر علاقه ای که بهت دارند بهت توهین نمی کنه؟  آره این قضیه برای من خیلی با ارزشه من مردمو دوست دارم ولی الان من مثلا بگم آدم خوبی ام ممکنه حریص بشم یا وقتی میگم آدم خوبی ام برم این کارو بکنم یک درصد احتمال اینو میدم که از راهی که من دارم مردم داری می کنم راه درستی نباشه. البته مردم همه می دونن به خاطرشون خیلی کارا هم انجام دادم وظیفه ام بوده مردم از جنس خودم هستند ولی به خاطر علاقم به مردم نمی رم.

شرایطشو دارم پیشنهاد زیاد داشتم واسه کار واسه مدیریت واسه پست توی فدراسیون توی اداره و ارگان های دولتی ولی خب نرفتم ترجیح دادم که مردمی باشم.

منبع درامد محسن کردعلیوند چیه؟

خوب منبع درآمد من از ورزشه دیگه من خوب خدا را شکر به واسطه ورزشم در خرم آباد باشگاه دارم و دو باشگاه هم در تهران دارم یکی ولنجک یکی هم نیاوران، ولنجک خصوصیه نیاوران عمومیه و الان در خدمت عزیزان هستم و خدمت گزارشونم و دانشی اگر داریم و چیزی یاد گرفتیم رو واسه عزیزان انتقال می دیم.

محسن باید یه هدیه به کی هستی ها بدی؟ حالا می تونید اونایی که ورزشکارن هدیشون مثلا آموزش رشته رزمی به ۵ نفر به مدت ۱ ماه vip باشه و دومین چیز هم اینه که میگی من یک روز باهاتون میام بریم به فقرا کمک کنیم؟ حالا هر کاری که خودت در توانت هست و زمانش رو داری؟

من در خدمت عزیزان هستم و به ۵ نفر کلاس های رزمی رو در نیاوران که عمومی هست آموزش میدم و 1 ماه از عزیزان شهریه نمی گیرم.

یه جمله به مادرت بگی و یه جمله هم به پدرت بگی؟

جمله ای که براش ندارم که بگم به پدر مادرم هر چی دارم از اوناست و آرزوی زندگیم هم اینه که قبل از پدر مادرم بمیرم.

بزرگترین آرزوی محسن کردعلیوند

اینه که قبل از پدر مادرم بمیرم هیچوقت غمشونو نبینم.

ترسو ترین آدم؟

کسیه که کری میخونه نمیاد تو رينگ یا اینکه کسی که تا دم رينگ میره نمیاد تو رینگ ترسو ترین آدمه.

همچنین موردی داشتی؟ اره زیاد بوده

عصاره کل زندگیت با تمام مدال های جهانی و ۱۷ تا برد حرفه ای که داشتی چی بوده؟

جیگر داشتن. من نمیگم کسی که نمیاد تو این کار جیگر نداره هر کسی جیگرش واسه کاری ساخته شده من میگم ما الان توی ایران قهرمان های بزرگی داریم که من الان بی ادبی می کنم جلوی همه اساتید عزیز دارم صحبت می کنم من دست بوس همشون هستم نمیشه اسم ببرم ولی میگن جوهر هر مرد کاره و منم میگم جوهر این ورزش ما هم جیگره.

اگر سوالی یا تشکری داری می تونید بپرسید یا بگید؟

اول که از خود شما تشکر می کنم مرسی از شما که جور رسانه های دولتی و ملی رو می ‌کشید وظیفه اونا بوده که بیان حالا ولی خوب شما زحمتشون رو می کشید بدون هیچ گونه انتظاری بدون هیچ گونه درآمدی و حمایتی کارتون رو انجام می دید.

و تشکر می کنم از خودم که از صفر خودم بودم و تا الان هم خودمم و آینده هم خودم خواهم بود.